چه خوب که «همایون شجریان» و «سهراب پورناظری» اثر «سی» را روی صحنه بردند و این کار را به ثمر رساندند و چه خوب‌تر خواهد شد اگر دیگر هنرمندان نیز فعالیت‌هایی در این خصوص انجام دهند؛ به خصوص این‌که دغدغه‌ی این اثر، شناساندنِ شاهنامه و معرفی فردوسی به طیف وسیعی از مردم است و به همین خاطر باید بارها و بارها روی آن تأکید شود.

پرداختن به شاهنامه از اهمیت بالایی برخوردار است و هر اندازه که کار بیشتری درباره آن صورت گیرد، اتفاق بهتری رخ خواهد داد و طیف وسیع‌تری از مردم به خواندن شاهنامه و تحقیق درباره آن تشویق خواهند شد. این اتفاق نه‌تنها میانِ عموم مردم که بینِ قشر فرهیخته‌تر نیز رخ خواهد داد؛ برای مثال دیدن کنسرت-نمایش «سی» برای خودِ من چنان جذابیتی داشت که با خودم فکر کردم در شاهنامه تعمق بیشتری انجام دهم تا شاید روی بخش‌هایی از آن کار کنم. البته کار بر روی شاهنامه دشواری‌های خاص خودش را دارد؛ اما راهِ آن باید پیدا شود و رسیدن به این هدف نیاز به فکر، برنامه‌ریزی و کارگردانی درست دارد.

به هر روی فکر می‌کنم هر چه این کار بیشتر انجام شود، اتفاق بهتری رخ خواهد داد؛ چرا که هر اندازه ما نسبت به گذشته این سرزمین آگاهی بیشتری داشته باشیم، آینده بهتری در پیش خواهیم داشت. به خصوص این‌که هم‌اکنون شناخت نسبت فردوسی و همچنین اثر سترگی که خلق کرده بسیار اندک است. این ماجرا دلایل متعددی دارد که پرداختن به آن مجال بیشتری می‌خواهد؛ اما به نظر می‌رسد که جامعه ی ما از درد بزرگی رنج می‌برد که آن عدم مطالعه است و متأسفانه کمتر کسی هم از این قاعده مستثنی است؛ اما پتانسیل این اشعار، چنان قدرتی دارد که می‌تواند همانند اتفاقی که در پروژه «سی» رخ داد، دست‌مایه کارهای هنری بسیاری شود. طبیعی است که در این میان نمی‌توان چندان به فعالیت‌های دولتی امیدوار بود و هنرمندان باید در این زمینه فعالیت کنند؛ مانند همین کاری که همایون و سهراب عزیز انجام دادند و از اهمیت بسیار برخوردار است و باید شبیه آن را در سینما، تئاتر و موسیقی نیز مشاهده کرد. «شاهنامه» پتانسیل بی‌نظیری در این کار دارد و می‌تواند حتی به آنانی که فرصت مطالعه ندارند کمک کند تا فعالیت‌هایی را در این زمینه انجام دهند.

به هر حال من این اثر را بسیار دوست داشتم، به خصوص به خاطر رابطه‌ای که از زمانی که ایشان نوجوان بودند و من جوان‌تر با او داشتم.

منبع:
سایت موسیقی ما