شاهنامه بر مهر استوار شده است و این شب ها کاخ سعدآباد میزبان گروهی است که با تکیه بر همین مهر و پافشاری بر زنده کردن اسطوره های ایرانی و بازسازی فرهنگ این سرزمین، کنسرت نمایش سی را به روی صحنه می برند.
در کنسرت نمایش «سی» همایون شجریان با صدای گرم و گیرای خود، سهراب پورناظری با نوای دل انگیز ساز خود، صابر ابر، بهرام رادان، سحر دولتشاهی، دلنیا آرام، مهدی پاکدل، بانیپال شومون، حسین صوفیان با بازی های زیبای خود به کارگردانی اصغر دشتی همگی بر روی صحنه دست به دست هم داده اند و اثر نوشتاری نغمه ثمینی را با مشورت های حمید نعمت الله در زیر آسمان صاف و گاه ابری کاخ سعدآباد به یک یادگار هنری که قطعا در کارنامه این هنرمندان پابرجا خواهد ماند به ثبت رسانیدند.
گزیده ای از شاهنامه به روایت گذاشته می شود که مفهوم عشق را در روزگاری که می رود به فراموشی سپرده شود زنده می کند، روایت داستان عشق زال و رودابه که رستم را می زاید، تقابل عشق به میهن در داستان رستم و سهراب و نبردی که در می گیرد… «سی» چه ظریفانه خاطرنشان می کند که شاهنامه را و مفاهیمش را که می توانست بسیار بیاموزد به فراموشی سپرده ایم تا اینچنین با غفلت دورمان نکند از عشق و مهر و دوستی که این روزها نه ده ها و صدها بار که هزاران بار نیاز به یادآوری دارد…
«سی» ترکیبی از درام و نمایش و موسیقی و بازخوانی ای از شاهنامه است که با جرقه خوردن یک ایده امروز به بار نشسته و هر شب میزبان مخاطبان بسیاری می شود. آنچه روی صحنه اتفاق می افتد نه به یک تئاتر موزیکال شبیه است، نه صرف تئاتر و نه کنسرت؛ ترکیبی که با رعایت ظرافت های فراوان به درستی به بار نشسته است. هر عنصری نقش پررنگ خودش را در جای خود حفظ کرده ؛ موسیقی، بازی ها، دیالوگ ها و روایتی که بدون لطمه به اثر، مخاطب را تا به انتها با خود همراه می کند.
رستم و اسفندیار و زال و رودابه و سهراب از دل شاهنامه بیرون کشیده شده اند و بر روی این صحنه سخن می گویند با مخاطب خود تا فراموش نشود «شاهنامه» شناسنامه ماست. زایش «سی» نه تنها به رویارویی این قهرمانان می انجامد بلکه راوی می شود در ذهن تک تک مخاطبان خود تا رازی را از این صحنه با خود به یادگار ببرند و فراموش نکنند چه رنجی برده شده برای خلق این اسطوره ها… و اما در روی صحنه چه رخ می دهد…
نخستین پرده حضور صابر ابر بر روی صحنه است و اجرای قطعه «آغاز» با آهنگسازی سهراب پورناظری و شعری از اهورا ایمان و صدای همایون شجریان
ساز بی تاب است این قصه شنیدن دارد
شرح این واقعه دیدن دارد
گر تو همراه شوی
راه هم شوق رسیدن دارد
پس از آن بهرام رادان با گیسوانی سپید در نقش زال و سحر دولتشاهی در نقش رودابه حاضر می شوند. اجرای قطعه «من کجا، باران کجا» با شعری از پوریا سوری
من کجا، باران کجا و راه بی پایان کجا
آه این دل دل زدن تا منزل جانان کجا
گفت و شنود زال و رودابه و روایت شور و عاشقی از زبان زال
اجرای قطعه «خوب شد» به آهنگسازی سهراب پورناظری و تنظیم رضا صادقی و شعر اهورا ایمان
راه امشب می برد سویت مرا
می کشد در بند گیسویت مرا
گیسوان رودابه از قلعه آویخته می شود و زال بر گیسوان دست می برد تا خود را به بالای قلعه و عشق خود برساند
اجرای قطعه «با من صنما» به آهنگسازی سهراب پورناظری و شعر زیبای مولوی
دلنیا آرام در نقش یک پری بر روی صحنه حاضر می شود و تقلاهای زال در رسیدن به رودابه
اجرای قطعه «دل به دل» به آهنگسازی تهمورس پورناظری و شعر هومن ذکایی و پس از آن اجرای قطعه «آهای خبردار» به آهنگسازی سهراب پورناظری و شعر حسین منزوی
همنشینی زیبای این قطعات در کنار اتفاقاتی که بر روی صحنه با بازی هنرمندان شکل می گیرد و نورپردازی ها و صحنه آرایی همه به کمک هم می آید تا نتیجه آنگونه که باید حاصل شود. ترکیب موسیقی های مختلف با سازبندی های گوناگون نیز فضاسازی خوبی ایجاد کرده است. تنبور، سه تار، کمانچه، دف، بندیر، تار، دیوان، صراحی، ضرب زورخانه، کوزه، سنتور، بربت، گیتار بیس، رباب، چنگ، ویولن، ویولا، ویولن سل همه سازهایی ست که نوای شان در طول اجرا به گوش می رسد. ورود و خروج های نوازنده ها، سهراب پورناظری و همایون شجریان در جای جای صحنه و اجراها همگی بر زیبایی این ترکیب می افزاید.
پس از صحنه گفت و شنود عاشقانه رودابه و زال، مهدی پاکدل در نقش رستم و بانیپال شومون و حسین صوفیان در نقش اسفندیار و سهراب بر روی صحنه حاضر می شوند. نبرد رستم و سهراب و نبرد رستم و اسفندیار در می گیرد…
اجرای قطعه «مرگ اسفندیار» به آهنگسازی سهراب پورناظری و شعر فردوسی
نگرانی های زال و رودابه از آنچه که قرار است رخ دهد، مرگ سهراب به دست رستم؛ فرزند کشی و یا مرگ رستم به دست سهراب؛ پدرکشی…
اجرای قطعه «ابر می بارد» به آهنگسازی سهراب پورناظری با شعر امیرخسرو دهلوی و سپس اجرای قطعه «ره خانه ندانیم» به آهنگسازی سهراب پورناظری و شعر مولوی
قطعه پایانی نیز اجرای «ایران» به آهنگسازی سهراب پورناظری و شعر پوریا سوری
آوازخوانی در شبم، سرچشمه خورشید تو
یار و دیار عشق تو، سرچشمه امید تو
ای صبح فروردین من، ای تکیه گاه آخرین
ای کهنه سرباز زمین، جان جهان ایران زمین
روایت «سی» اینجا پایان می پذیرد و از آن باقی می ماند نت به نتی که در ذهن مخاطب به بار نشسته است و هر آنچه که برجان و دل به یادگار خواهد ماند.
نوازندگانی که در این پروژه به همراهی سهراب پورناظری و همایون شجریان آمده اند؛ حسین رضایی نیا نوازنده دف و بندیر، آزاده میرزاپور نوازنده تار و دیوان، نگار خارکن نوازنده کمانچه و صراحی، آیین مشکاتیان نوازنده ضرب زورخانه و کوزه، مهیار طریحی نوازنده سنتور، حمید خوانساری نوازنده بربت، آرین کشیشی نوازنده گیتار بیس، خورشید دادبه نوازنده رباب، شیده شکرابی نوازنده چنگ و همچنین گروه آنسامبل شهرزاد.
«سی» می تواند شروعی باشد بر زنده کردن و پاینده نگاه داشتن گنجینه هایی که از روی غفلت آنگونه که باید معرفی و بازپرداخت نشده اند… در سرزمین مان بسیار داریم قصه ها، دیوان ها و افسانه هایی که نسل های نو فرصت آشنایی با آنها را پیدا نکرده اند، دست مریزاد دارد هنرنمایی هنرمندانی که به زنده نگاه داشتن این گنجینه ها کمر همت بسته اند، امیدواریم شاهد به بار نشستن پروژه های بعدی باشیم…
زهرا صفایی