فردوسی که در خانواده‌ای روستایی و ثروتمند به دنیا آمده طی سی سالی که شاهنامه را می‌سرود تمام دارایی خود را از دست داد و در اواخر عمر در تنگدستی زندگی کرد. بااین‌حال از نوشتن هرگز خسته نشد گرچه به‌رغم تلاشش برای دیده شدن شاهنامه در زمان حیاتش استقبال درستی از اثر هنری او نشد اما امروزه همه این را به‌خوبی می‌دانیم که اگر شاهنامه نبود قسمت اعظم تمدن و فرهنگ ایران از بین می‌رفت.

اما امروزه هنرمندانی همچون همایون شجریان و سهراب پورناظری به‌واسطه همین اثر توانسته‌اند طیف وسیعی از مخاطبان را به خود جذب کنند.
“سی” اثری است که شاهنامه را با زبانی بسیار ساده و روان بیان می‌کند و بخش‌های مربوط به “زال و رودابه”، “نبرد رستم و سهراب” و ” نبرد رستم و اسفندیار”و همچنین “خیانت شغاد و کشته شدن رستم” را به تصویر می‌کشد.
بااینکه سهراب پورناظری و همایون شجریان در کارهای دیگری همچون ” آرایش غلیظ، خداوند اسرار و رگ‌ خواب” باهمکاری یکدیگر خوش درخشیدند اما این اولین کنسرتی است که آن‌ها برگزار می‌کنند.
در این پروژه اما با توجه به آثاری همچون ” آغاز”، ” خوب شد”، ” با من صنما”، “آهای خبردار”، ابر می‌بارد” به آهنگسازی “سهراب پورناظری” استقبال گسترده طرفداران دور از انتظار نیست.
در این کنسرت نمایش، “نغمه ثمینی “نویسنده و “علی‌اصغر دشتی ” کارگردان این اثر توانسته‌اند با استفاده از بازیگرانی همچون صابر ابر، بهران رادان، سحر دولتشاهی، دلنیا آرام، مهدی پاکدل، پانیپال شومون و حسین صوفیان ارتباط خوب و عمیقی بین کنسرت و تئاتر برقرار کنند.
مصائب یک وصال عاشقانه
اما در این کنسرت نمایشی نواگرانی مطرح حضور دارند که هر یک توانسته‌اند با نوای موسیقی خود فضای احساسی و عمیقی در شنوندگان ایجاد کنند، که از آن جمله می‌توان به ” سهراب پورناظری، نوازنده تنبور، سه‌تار و کمانچه”، “حسین رضای نیا، نوازنده دف و بندیر”، آزاد میرزاپور، نوازنده تار و دیوان”، ” نگار خارکن، نوازنده کمانچه و صراحی”، “آیین مشکاتیان، نوازنده ضرب زورخانه و کوزه”، “مهیار طریحی، نوازنده سنتور”، “حمید خوانساری، نوازنده بربت”، “آرین کشیشی، نوازنده گیتار بیس”، “خورشید دادبه، نوازنده رباب”و نیز “شیده شکرابی، نوازنده چنگ” اشاره کرد.
این پروژه، باهمراهی اعضای گروه “آنسامبل شهرزاد”، “نینا جامه گرمی” و “یگانه حسینی نیا”، “نوازندگان ویولن”، ” نیلوفر سهی، نوازنده “ویولا” و “نگار نوراد”نوازنده “ویولن سل” برگزار شد.
مصائب یک وصال عاشقانه
این نمایش در اصل داستان وصلت زال که سیمرغ افسانه‌ای از او نگهداری کرده است با رودابه فرزند اژدهاست. اژدها می‌سوزاند و سیمرغ بی‌آنکه جنگ، کینه و نفرت داشته باشد می‌سوزد و از خاکسترش دوباره متولد می‌شود و حاصل این عشق رستمی است‌ که نماد آزادیست. نماد آزادی یک ملت!
همین‌طور که داستان رسیدن زال به رودابه را می‌بینیم و منجم از وقوع یک اتفاق عجیب خبر می‌دهد، رستم از والدینش درخواست می‌کند تا دردهایش را گوش دهند و سپس تصمیم بگیرند. او از سختی‌هایش می‌گوید و از اینکه مجبور خواهد شد در راه حفظ آزادی‌، عزیزانش را به قتل برساند. از مقابله با سهرابی که به دنبال پدرش می‌گردد و می‌خواهد پدرش را به بند کشیده به تاج‌وتخت برساند اما هیچ‌کدام یکدیگر را نمی‌شناسند و از جنگ با اسفندیاری که نیت در بند کشیدنش را برای رسیدن به تاج‌وتخت دارد.
مصائب یک وصال عاشقانه
رستم نیت جنگ ندارد و تاج‌وتخت نمی‌خواهد و معتقد است جنگ آخرین مرحله است و تنها زمانی باید از آن استفاده کرد که هیچ راه دیگری وجود ندارد اما درنهایت برای رهایی و حفظ آزادی مجبور به مبارزه می‌شود و هم پسرش سهراب و هم اسفندیار را از بین می‌برد. رستم چنان عذابی را متحمل می‌شود که گویی در هر دو جنگ خودش کشته‌شده است.
اما در اصل پهلوان ایران‌زمین در پایان باخیانت شغاد نابرادری‌اش، تنها درون‌چاهی پر از نیزه‌های فرورفته در بدنش جان به جان‌آفرین تسلیم می‌کند.
زال و رودابه اما که عاشق یکدیگرند هیچ‌چیز مانع وصلتشان نمی‌شود.
مصائب یک وصال عاشقانه
با وصلت آن دو، کنسرت نمایش سی با جشن به پایان می‌رسد اما بیننده خوشحالی در خود حس نمی‌کند چون این دقیقاً سرآغاز تمام رنج‌ها و سختی‌های رستم است.
در این اجرا نورپردازی و موسیقی و نمایش چنان باهم آمیخته‌شده که بیننده خود را درون ماجرا احساس می‌کند و با رستم در سختی‌ها هم دردی می‌کند‌ و همین باعث می‌شود که مفهوم شاهنامه نه‌تنها برای مخاطب جذاب باشد بلکه شاید تا آخر عمر در ذهنش حک شود.
نویسنده : صبا شکوهمند
منبع: ریتم نو